پنج شنبه 28 دی 1396 |
تو هممانند من نالانه نالانی نمیدانم
از این دنیا و خلقش بس گریزانی نمیدانم
گمانم بهر ما در زندگی جز غم نبود سهمی
چگونه پس بگوییم خوب و خوش هستیم نمیدانم
دلم میخاست تا دنیا به دورانی رود در قبل
اگر تکرار گردد زندگانیها نمیدانم
یقیناً باز هم اوضاع ما باشد چونان اکنون
که شادی بهر خوبان است ، دلیلش را نمیدانم
چرا ایزد برای من مصیبت ها سهمم کرد
ندارم صبر بهر اینهمه ماتم نمیدانم
* حیدری* ( مشنگ)
http://www.khalvatgahdel.ir/
H_mashang@
نظرات شما عزیزان:
نویسنده : حیدری (مشنگ)
|